اقتصاد اروپا در سالهای اخیر از نظر رشد عقبتر از اقتصاد آمریکا حرکت کرده است. دلیل اصلی این موضوع بهرهوری پایینتر و سرمایهگذاری کمتر در بخشهای نوآورانه است. بهویژه در حوزههایی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات، اروپا بسیار کمتر از آمریکا هزینه میکند. برای نمونه، سرمایهگذاری آمریکا در بخش نرمافزار و فناوری چندین برابر اروپا است.
یکی از دلایل مهم این عقبماندگی، پراکندگی و ضعف در بازار سرمایه اروپاست. به زبان ساده، بازار سرمایه جایی است که شرکتها برای تأمین مالی پروژههای خود به آن مراجعه میکنند و سرمایهگذاران نیز در آن به دنبال فرصتهای سودآور میگردند. اگر این بازارها در کشورهای مختلف اروپا بهخوبی به هم متصل و هماهنگ باشند، هم هزینه تأمین مالی شرکتها کاهش پیدا میکند و هم سرمایهگذاران بیشتری جذب پروژههای نوآورانه میشوند.
مسیرهای اثرگذاری یکپارچگی بازار سرمایه
یکپارچگی بازار سرمایه از دو مسیر اصلی میتواند بر اقتصاد اثر بگذارد:
۱. اثر قیمتی:
وقتی بازارها به هم متصلتر باشند، سرمایهگذاران میتوانند ریسک خود را بهتر پخش کنند؛ یعنی اگر در یک کشور مشکلی پیش آمد، ضرر آنها با سود در کشورهای دیگر جبران میشود. در نتیجه، سرمایهگذاران برای پذیرش ریسک نیاز به سود بالای اضافی ندارند و هزینه سرمایه برای شرکتها پایین میآید.
همچنین با قوانین یکپارچه در انتشار اوراق و مالیات، سرمایهگذاران به راحتی میتوانند در کشورهای مختلف سرمایهگذاری کنند و نقدینگی بازار افزایش مییابد. اگر دارایی امنی مانند اوراق قرضه مشترک اروپایی ایجاد شود، این موضوع باعث اعتماد بیشتر سرمایهگذاران و کاهش بیشتر هزینههای مالی خواهد شد.
۲. اثر کیفی:
یکپارچگی بازار سرمایه فقط هزینهها را کم نمیکند، بلکه نوع سرمایهگذاران را نیز تغییر میدهد. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران حرفهای و کسانی که آمادگی پذیرش ریسکهای بیشتر را دارند (مانند صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر) بیشتر جذب اروپا میشوند. این گروه معمولاً به پروژههای نوآورانه و با بازده بلندمدت علاقهمند هستند؛ پروژههایی که میتوانند رشد بهرهوری و رقابتپذیری اقتصاد را بهطور چشمگیر افزایش دهند.
آثار اقتصادی
برآوردها نشان میدهد اگر اروپا بتواند بازار سرمایه خود را یکپارچهتر کند، نتیجه آن سرمایهگذاری سالانهای معادل ۱ درصد تولید ناخالص داخلی خواهد بود.
- اگر این سرمایهگذاری به سمت داراییهای فیزیکی (مانند ماشینآلات و ساختمانها) هدایت شود، رشد اقتصادی نسبتاً محدود خواهد بود و در ده سال حدود ۱/۵ درصد به تولید اضافه میکند.
- اما اگر بخش قابل توجهی از این سرمایهگذاری صرف تحقیق و توسعه شود، نتیجه بسیار بزرگتر خواهد بود. در این صورت بهرهوری شرکتها طی ۱۰ سال حدود ۳ درصد و طی ۲۰ سال حدود ۴ درصد افزایش مییابد و تولید ناخالص داخلی نیز به ترتیب ۴ و ۶ درصد بیشتر از حالت عادی خواهد شد.
از سوی دیگر، اگر یکپارچگی بازار سرمایه بتواند زمینه جذب بیشتر سرمایهگذاریهای خطرپذیر را فراهم کند، سالانه حدود ۰/۳۵ درصد از تولید ناخالص داخلی اروپا به سرمایهگذاری در نوآوری اختصاص خواهد یافت. این سرمایهگذاریها در بلندمدت میتواند حدود ۱/۶ درصد دیگر به رشد اقتصادی اضافه کند.
جمعبندی
یکپارچگی بازار سرمایه در اروپا میتواند به کاهش هزینه تأمین مالی، جذب سرمایهگذاران حرفهای و هدایت سرمایهها به سمت پروژههای نوآورانه منجر شود. نتیجه آن افزایش سرمایهگذاری سالانه به میزان صدها میلیارد یورو و رشد چشمگیر تولید ناخالص داخلی خواهد بود. اگر تمرکز این سرمایهگذاریها بر فناوریهای نو و تحقیق و توسعه باشد، اثرات آن چند برابر خواهد شد و اروپا میتواند بخشی از فاصله خود با اقتصاد آمریکا را جبران کند.


